![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:11 :: نويسنده : Alireza
از فکر من بگذر خیالت تخت باشد
![]()
شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:42 :: نويسنده : Alireza
یه مرد 85 ساله میره برای چک آپ. دکتر ازش در مورد وضعیت فعلیش می پرسه و پیرمرد با غرور جواب میده هیچوقت به این خوبی نبودم. تازگیا با یه دختر 20 ساله ازدواج کردم و حالا باردار شده و کم کم داره موقع زایمانش میرسه، نظرت چیه دکتر؟!
![]()
شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 23:30 :: نويسنده : Alireza
به نام خالقي كه نام او را ميان هر دروني خواهي يافت به نام آن كس كه عشق را او ميان قلب من آرام ساخت غروبم را طلوعي مي نشيند طلوعي كه غروبي را نبيند طلوعي كه زخم دل از آن بگيرد ارامش و بس بنشيند ميان سينه ام جاي تو خاليست وليكن عشق تو قلبم رو باخت خداوند قطره اي از عشق را ميان قلب من ارام انداخت نگاهت را . صدايت را دوست دارم نگاهي كه دريغش ميكني تو صدايي كه بدان عاشق شدم من نميدوني كه رفعش ميكني تو حق را كردي بهانه تو برايم خدايي كه حق نيز از اوست بدان رهايم كردي تو نديده ندانستي عشق نيز از اوست تحمل و توانم را او ببخشد همان خالقي كه نامش مي درخشد خودش عاشق . خودش فارغ نخواهد كرد من را همان ايزد من را تو ببخشد گناهي كه نكردم عقل بخشيد مرا چشم بصيرت آرزو ديد دوستت دارم .............. . . . حالا دارم ميفهمم دنيا با همه ي بزرگيش كوچيكه برا دوست داشتنت
![]()
![]() |